نمایش خبر
خلاقیت (۱)
خلاقیت (۱)
خلاقيت يكي از عالي ترين و پيچيده ترين فعاليتهاي ذهن آدمي است كه تعليم و تربيت بايد بدان توجه كند خلاقيت نه فقط به هوش و تفكر بلكه به سازمان شخصيت فرد نيز مربوط مي شود. تربيت آزادانه كودك در وضعيتي كه والدين داراي علايق قوي گوناگوني باشند باعث بروز صفت خلاقيت در كودكان ميشود. از اين رو مساله تربيت كودكان و پرورش استعدادهاي فطري آنان از مسايل بسيار مهمي است كه بايد مورد توجه مربيان و والدين قرار گيرد و معلمان بايستي امكانات تجلي انديشه خلاق را در مدارس فراهم آوردند
دانش آموزان باید به تدريج مفاهيم اساسي علوم مختلف را بياموزند تا با مسايل زندگي، خلاقانه برخورد كنند و جهان اطراف خويش را در جهت مطلوب تغيير دهند بنابراین:
(1) تصاوير ذهني كه ما به كودكان خود مي دهيم، آينده آنها را شكل مي بخشند. اين تصاوير ذهني بصورت پيشگويي هايي هستند كه به تحقق در مي آيند و تصوير ذهني شما ميزان شاد بودن، مفيد بودن و خلاق بودن كودكتان را شكل مي بخشند، مطمئناً تصوير ذهني شما براي هر يك از كودكانتان بيش از آنچه انجام مي دهيد و يا به آنها مي گوييد در رشد انگيزه خلاقيت و موفقيت آنها در آينده موثر خواهد بود.
(2) يكي از سوالاتي كه در چهار دهه گذشته ذهن بسياري از پژوهشگران و انديشمندان تعليم و تربيت را به خود مشغول كرده است اين است كه آيا مي توان خلاقيت را پرورش داد؟ نتايج تحقيقات (بودو، تورنس و ...) نشان داده است خلاقيت كه در تمام فعاليتهاي فردي و گروهي انسان مشاهده مي گردد، با شدت و ضعف بالقوه و پرورش پذير در همه انسانها وجود دارد و براي پرورش خلاقيت (سندرز و سندرز) بايد به كودكان و نوجوانان امكان تفكر داد و آنان را از انجام دادن فعاليتهاي قالبي و از پيش تعيين شده تا حد امكان بر حذر داشت.
مفهوم خلاقيت و روند تفكر خلاق :
خلاقيت عبارتست از: توانايي مشاهده اشياء به روشهاي جديد، يادگيري از طريق تجربيات گذشته و ارتباط آن به موقعيتهاي جديد، تفكر در راستاي برداشتن موانع و خطوط نا متعارف، استفاده از ديدگاههاي غير سنتي براي حل مسايل، خلق و ابداع چيزي تازه و ابتكاري، طي كردن مراحلي فراتر از اطلاعات داده شده.
به نظر «ويليام جيمز»، همه ما توانايي و استعداد خلاقيت را داريم ولي متاسفانه در طول زندگي ودر مسير آموزش ياد ميگيريم كه غير خلاق باشيم. به عبارتي در سطح كلي محيط يادگيري اعم از خانه، مدرسه و اجتماع ما را به تفكر همگرا عادت ميدهند. او معتقد است دوران كودكي سرآغاز شكل گيري روند تفكر خلاق محسوب ميشود .
بررسي تعاريف مختلف خلاقیت نشان ميدهد كه عدهاي از آن به برانگيختگي دروني، بعضي به توانايي فرد براي توليد ايدههاي نو، برخي به توانايي حل مساله و نوعي تفكر واگرا، و نيز به نتيجه و محصول خلاقيت پرداختهاند.
امروزه، چهارچوب روانشناسي به ما اجازه ميدهد كه بر اين عقيده باشيم فرايند خلاقيت ذاتي نيست بلكه ميتواند آموزش داده شود. ما از طريق آموزش ميتوانيم به كودكان ياد دهيم كه به راههاي غير معمولي فكر كنند و از طريق تفكر واگرا به بررسي مشكلات پرداخته و به راه حلهاي مناسب دست يابند. مساله اين است كه اجازه تفكر در اين حيطه را به مربيان بدهيم كه جريان خلاقيت، جرياني از قبل ساخته شده نيست، بلكه روندي زاينده و قابل تغيير ميباشد.
بدين ترتيب فرايند آموزش و يادگيري ميتواند تفكر خلاق را پرورش دهد و افرادي كاوشكر، آفريننده، مشكل گشا، نوآور، مولد و عامل تغيير را تربيت كند.
ويژگيهاي شخصيتي افراد خلاق :
پال تورنس (1998) در پاسخ به اين پرسش كه ويژگيهاي شخصيتي چه نقشي در خلاقيت ايفا ميكند، گفته است شخصيت هم ميتواند خلاقيت را آسان سازد و هم مانع آن شود . ويژگيهايي از قبيل آمادگي براي خطر كردن، كنجكاوي و جستجوگري، استقلال انديشه، پشتكار و پايداري، شهامت، استقلال راي، خودآغازگري، ابتكار، پرسشگري درباره موقعيتهاي معماگونه، و در گير شدن با امور دشوار از جمله ويژگيهاي آسان ساز خلاقيت محسوب ميشوند. او ميگويد، هر عملي كه ما براي تشويق اين گونه رفتارها انجام ميدهيم شخص را در جهت خلاقيت بيشتر سوق ميدهد.
از نظر گيلفورد (1998) ويژگيهايي از بروز خلاقيت جلوگيري ميكنند، عبارتند از سلطه گري،منفي بافي، مقاومت٬ ترس، عيب جويي، انتقاد از ديگران، سازشكاري، تسليم در برابر قدرت و كمرويي.
مطالعاتي كه «بارون» (1969) در زمينه شخصيت افراد خلاق انجام داده است نيز نشان ميدهد كه آنها در مقايسه با افراد عادي خوش بينتر وداراي انرژي رواني و جسمي استثنايياند. زندگي آنها پيچيدهتر است و به دنبال تنشاند يا از طريق آزاد شدن آن احساس لذت ميكنند. افراد خلاق، كمتر ضعيفالنفس بوده و از مسايل و امور آگاهند . (مزلو) آنان به مسايل بنياني علاقهمندند و تمايل زيادي به خطر كردن دارند
«نيكسون» (1962)،تورنس(1966) و ليكاك (1979)،ضمن تحقيقاتي ويژگيهاي دانشآموزان خلاق را چنين عنوان كردهاند:
۱ ـ داراي هوش كلامي و فضايي بسيار برجسته
۲ ـ داراي هوش بالاتر از سطح متوسط
۳ ـ داراي ظرفيتهاي حافظهاي فوقالعاده در ثبت و نگهداري وقايع مختلف
۴ ـ آمادگي جهت تجربه امور و فعاليتهاي مختلف
۵ ـ استقلال فكري
۶ ـ دارا بودن رفتار مطلوب اجتماعي
۷ـ بيان صريح و روشن
۸ ـ طرز فكر انتقادي، فعال و كنجكاو بودن
۹ـ برخورداري از نوع تفكر واگرا
۱۰ـ علاقهمند بودن به مسايل فلسفي و مذهبي
۱۱ـ مقاوم، باجرئت، انتقاد پذير و خستگي ناپذير بودن
۱۲ـ خود جوش، صادق و ساده بودن
تورنس (1989) پس از 22 سال مطالعه مستمر پيرامون ويژگيهاي گروهي از كودكان، نوجوانان و جوانان به اين نتيجه ميرسد كه خمير مايه شخصيت افراد خلاق، استقلال انديشه و شيفتيگي فراوان آنها در برابر مساله يا فعاليت مورد علاقهشان است. فرد خلاق كسي است كه فكري نو ومتفاوت ارائه دهد. بالطبع احساس گريز از كانال بنديهاي مشخص ذهني، همنوا نبودن با ديگران و استقلال طلبي و آزاد انديشي ميتواند پايههاي تراوش تفكر خلاق و خلق آثار نو را فراهم آورد.
به قول «تورنس » خلاقيت شكافتن بنبستها و دست دادن با فرداست.
هيز (1988)، متذكر ميشود كه افراد بسيار خلاق، اغلب بطور كامل در كار خود غرق ميشوند. زندگينامه افراد بسيار خلاق اين نكته را مورد تأكيد قرار ميدهد كه آنها براي عرضه كارهاي مهم، انگيزههاي عالي دارند و بسيار سخت كوشند
بدين ترتيب مجموع يافتههاي تحقيقي روانشناسان در مورد انسانهاي خلاق را ميتوان در 5 دسته زير خلاصه كرد :
ـ آفرينش گري و هوش
ـ آگاهي و حساسيت
ـ انعطاف پذيري و ابتكار
ـ شك گرايي و پايداري
ـ بازيگوشي فكري و شوخ طبعي
ـ ناهمنوايي و اعتماد بنفس
پژوهشهاي مقدماتي «پال تورنس»، نشان ميدهد كه دانش آموزان خلاق معمولاً با همگنان خود كمتر سازش ميكنند، به ايدههاي خود بيشتر علاقه دارند و براي مقبول افتادن و پذيرفته شدن تلاش نميكنند. آنها به علايق شديد همكلاسيهاي خود نسبت به كارهاي غير درسي و غير ضروري با شك و ترديد مينگرند و هم جوش نميشوند. و امور جاري را متفاوت از ديگران ميبينند. به دنبال تكاليف مشكل ميروند و غالباً جوانب مختلف هر موضوعي را به هم ربط ميدهند و تركيب ميكنند .
تنظیم و گردآوری :سمیه السادات علوی
منبع : كتاب مجموعه مقالات نخستين كنگره بين المللى - دانشگاه آزاد اسلامى
www.creativity.ir